عرق شرم بر پیشانی حوزه هنری
از این درشکه بیا پایین!
دو هفته پیش بود که عوامل فیلم «عرق سرد» اعلام کردند که حوزه هنری به ناگهان این فیلم را تحریم کرده است.
«تحریم» برای بسیاری از ایرانیها واژه آشنایی است اما کلمه تحریم در سینماهای کشور برای بسیاری از مخاطبان امر چندان شناخته شدهای نیست.
حوزه هنری مالکیت نزدیک به ۱۰۰ سالن سینمایی را در کشور در اختیار دارد که مهمترین آن پردیس سینمایی آزادی است.
اما نکتهای که باعث میشود سینماگران تا به این حد به تحریم یک فیلم حساسیت به خرج دهند به دلیل فروش شهرستان است.
حوزه هنری در بسیاری از شهرهای کشور مالکیت تنها سالن سینمایی شهر را در اختیار دارد که این موضوع باعث میشود که تحریم یک فیلم عملا فروش شهرستانها را تحت تاثیر قرار دهد.
سهیل بیرقی کارگردان «عرق سرد» چند روز پیش در مصاحبهای اعلام کرد که حاضر بود برای عدم تحریم فیلمش از سوی حوزه هنری بخشهایی از آن را اصلاح کند اما مسئولان حوزه حتی حاضر نشدند با او وارد مذاکره شود؛ این یعنی مرغ مدیران حوزه هنری یک پا دارد و وقتی تصمیم به تحریم فیلمی میگیرند حتی حاضر نیستند پای مذاکره بیایند.
قطعا هیچ کارگردانی حاضر نیست که به جز اصلاحیههای وزارت ارشاد، اصلاحیههای دیگری را در فیلمش اعمال کند اما داشتن سینماهای حوزه هنری برای فیلمی که با بودجه بخش خصوصی ساخته شده، آنقدر اهمیت دارد که کارگردان آن راضی شده فیلماش را از یک فیلتر دیگر رد کنند و این موضوع اهمیت در اختیار داشتن سینماهای پر تعداد حوزه را نشان میدهد.
مدیران این نهاد دو سال پیش رویه عجیبی را در پیش گرفتند که میتوان از روش آنها با عنوان «دیوار حاشا» یاد کرد.
زمانی که فیلم «لانتوری» در تابستان سال ۹۵ به روی پرده رفت، حوزه هنری اعلام کرد به دلیل تعدد فیلمهای روی پرده نمیتواند سانسی به این فیلم اختصاص دهد. از این توجیه در زمان تحریم فیلم «مادر قلب اتمی» هم استفاده شد.
اما حالا حوزه هنری با کمی چرخش رویهای جدید را انتخاب کرده است و آن عدم پاسخگویی است! به گونهای که مدیران این نهاد در واکنش به تحریم فیلم «عرق سرد» حتی حاضر نشدند از آن توجیه غیر قابل باور استفاده کنند و در پاسخ به پرسش خبرنگاران تنها لبخندی میزنند و سر میزهایشان باز میگردند.
سازمانهای موازی، نهادهای غیر پاسخگو و… کلماتی است که به صورت مکرر در سپهر سیاسی ایران مطرح میشود. اما وجود چنین واژگان و نهادهایی به سینمای نحیف ایران هم سرایت کرده است.
در این جنگ نا برابر سلیقهها، تنها فیلمهایی قربانی میشوند که با سرمایه بخش خصوصی ساخته میشوند و این میتواند باعث شود که ریسک سرمایه گذاری در فیلمهای سینمایی به شدت کاهش یابد و شاید خیلی دور از ذهن هم نباشد که وضعیت تولیدات امروز سینمای ایران شبیه به اواسط دهه ۵۰ شود.
پاسخگویی این نهاد موازی در مورد تصمیماتش، شاید کمترین توقعی است که سینماگران از حوزه هنری دارند و این استخوان لای زخم گذاشتنها نه تنها امروز بلکه برای سالهای بعد هم داد سینماگران را در خواهد آورد!
نویسنده: معین منصورینژاد
پسندها...