و یک دی رامبد جوان به دنیا آمد.

مارال دوستی

در این متن از اسامی زیادی نامبرده شده، چرا که نگارنده حق نقل قول را رعایت می‌کند.

«سرنخ امیدوار کننده» ترکیبی است که نمی‌توان، آن‌ را به همه نسبت داد. اما رامبد جوان از نظر من، سرنخ امیدوار کننده است. به چه معنا؟ می‌توان رد او را گرفت و با اشتها به تماشای آن‌چه عرضه می‌کند نشست. او به خوبی می‌داند چگونه دلپذیر باشد. نه این‌که هیچ وقت اشتباه نکردن دلپذیر بودن را به همراه بیاورد خیر. دقیقا نقطه مقابلش هم کاربردی است. این‌که از خطاها یا سقوط‌ها جان سالم به در بیاوری و همان‌ ها را هم دلنشین عرضه کنی ترجمه درستی از دلپذیر بودن است. چندی پیش در اکران نیمه‌خصوصی «قانون مورفی» با مریم نراقی که از روزنامه‌نگاران باسواد روزگار مطبوعات است (او را بشناسید) به این نتیجه رسیدیم که این حجم از طنازی و جالب بودن در او خطرناک است به این منظور که همیشه پیش از دیدن آن‌چه ارائه می‌کند، به خاطر او آثاراش را هم خواهی پذیرفت. اما نکته استانداد ماجرا این‌جاست که «جوان» به دو بخش خودش و کارهایش تقسیم شده که هر دو به شدت از هم مراقبت می‌کنند و مسئولیت‌پذیرند. این است که نگارنده می‌نویسد رامبد جوان سرنخ امیدوار کننده‌ای است.

این مثال را از زنده‌یاد عباس کیارستمی ( که جا دارد ماجرای پرونده پزشکی‌ ایشان در کتاب درسی آموزش داده شود) یاد گرفتم که بعضی دست اند، بعضی مغز و اندکی هر دو. این‌که کسی خوب بشنود، ببیند، برنامه‌ریزی و اجرا کند می‌شود همان اندکی. بی‌شک خندوانه حاصل تفکر دسته جمعی، نتیجه گیری گروهی و تلاش تیمی است اما، همان «اندکی بودن» رامبد جوان کار خودش را کرده است. او دست و دلبازانه اجازه می‌دهد همه در برنامه رشد کنند و دیده شوند. مطرح شوند و بالندگی کنند. او از ایده‌های جدید واهمه‌ای ندارد چرا که خودش نیز این اتفاق را می‌پسندد و از نپسندیدنی بودن ترسی ندارد. این را زنده‌یاد و گرم‌دل خسرو شکیبایی می‌گفت. در موزه سینما آنونس جشنواره را ضبط می‌کردیم. کار برای مهدی کرم‌پور بود سال ۸۶ شاید. من به واسطه پشت صحنه گرفتن برای برنامه رادیویی آن‌سال‌هایم به ضبط خودم را رسانده بودم. بخت‌یارم بود که همکلام شدیم. از شهیدثالث حرف زدیم و میانه راه به رامبد جوان رسیدیم. ایشان گفت: رامبد جوان خیلی شجاع است و من آینده بالایی برای او می‌بینم. بدون این‌که سئوال کنم چطور؟ ادامه داد: نمی‌ترسد مقابل دوربین زشت شود یا دوستش نداشته باشند. همین نترس بودنش است که باعث می‌شود از همه جلو بیفتد. بحث در خصوص فانتزی بودن نقش «فرید جینگلبرد» بود و ایفای این دست نقش‌ها که جرات می‌خواهد.
بی‌شک به بهانه زادروز رامبد جوان از همه پس و پیش‌هایش گفته‌اند. در این گفتن‌ها بعید است از خوبی «قانون مورفی» حرف نزده باشند. خلاصه دست از اضافه کاری بر می‌دارم و به قول همدانی‌ها آرزو می‌کنم «خانه‌پا»ی سینما بماند( به تازگی‌ اموخته‌ام همدانی‌ها به کسی که بسیار خوب مراقب خانه است خانه‌پا می‌گویند که واقعا زیباست)
تولدت مبارک سرنخ امیدوار کننده مخاطبان هنر.

پسندها...
بدون نظر!

نظر خود را به اشتراک بگزارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیست − یک =