نجوا عنوان سریالی است به کارگردانی ابراهیم شیبانی، نویسندگی و تهیهکنندگی سعید شهسواری که در ۵۰ قسمت از ۱۴ مهر روی آنتن شبکه یک سیما رفته است تاکنون ۱۰ قسمت از این ملودرام خانوادگی پخش شده. نجوا قصه زندگی انسانهای واقعی است با همه متغیر های وجودی انسان. آدمی به ذات متغیره او میتواند در عین خوبی بد باشد در عین جاه طلبی عاشق و قانع.
جلال شایان بعد از فارغ التحصیلی در کتابفروشی استادش هرمزی کار میکند؛ او دلباخته «فروغ» تنها فرزند هرمزی که مترجم آثار ادبی است. دیدارهای گاه و بیگاه آنها در کتابفروشی منجر به عشقی عمیق و ازدواج میشود فروغ در پی یک زندگی آرام، ساده و عاشقانه است اما جلال بلند پرواز و جاه طلبه.
۳قسمت اول سریال به معرفی کاراکتر ها و روایت بخشی از زندگی عاشقانه و آرام جلال و فروغ میپردازد، عشقی که از آن دست عاشقانه های تکراری و سطحی تلویزیون نیست؛ ادبیات عاشقانه که در نوع خود متفاوت است. همچنین دیگر برگ برنده این سریال حضور کاراکترهایی است که خوب مطلق یا بد مطلق نیستند خاکستریاند مثل انسانها در زندگی واقعی. از قسمت ۴ زندگی آرام جلال و فروغ دستخوش تغییراتی عظیم میشود و اطرافیانشان را درگیر ماجراهایی میکند که شبیه یک کلاف سردرگم گاهی از آن گرهای باز و گرهای دیگر کور میشود جلال مسیری را انتخاب کرده که خطرناک و بیراهه است و برگشتی ندارد، همانند آنچه که در تیتراژ آغازین سریال میبینیم بیابانی پر از بیراهه و جلال که خسته و تنها دور خودش میچرخد ولی مقصدی در کار نیست.
از ویژگیهای مهم این سریال بازیگرانی است که پیشینهی تئاتری خوبی دارند و از صحنه تئاتر به قاب تلویزیون کوچ کردند. سریال نجوا بیشتر از اینکه یک سریال برای قاب تلویزیون باشد یادآور صحنههایی است که در تئاتر میشود دید؛ طراحی صحنه، قاب بندیهای مینیمال، بازیهای تئاتری، موسیقی متن دل انگیز و لطافت شاعرانه عواملی هستند که موجب میشود سریالی ببینیم که به تئاتر شبیهتر است و این شاید امتیاز خوب و نقطه امیدی باشد برای تلویزیون که مخاطب را در شب های سرد پاییزی با خود همراه کند.
نویسنده: شیما فاطمی
پسندها...