دوستی می گفت در دوران رکود اقتصادی تنها مشاغلی سرپا می مانند که سر و کارشان با خانم ها باشد، یعنی کاسب کاران یا ارائه کنندگان خدماتی که دستمزدشان را از دست خانم ها می گیرند. این قانون نانوشته به دنیای فرهنگ و هنر هم سرایت کرده است. چند سال است که رمان های پرفروش دنیا رمان هایی جنایی معمایی با دنیای زنانه هستند. معروف ترین این رمان های پرفروش «دختری در قطار» و «دختر گمشده» هستند؛ رمان هایی که طرح و توطئه جنایتشان بر رفتار و کنش و واکنشی زنانه سوار است.
«دروغ های کوچک بزرگ» نیز یکی از همین رمانهایی است که با حال و هوایی زنانه و جنایی- معمایی در سالهای گذشته منتشر و بعد از انتشار با اقبال عمومی مواجه شد. شبیه به بسیاری از کتابهای موفق دیگری که به سرعت تبدیل به سریال میشوند، این کتاب هم در کوتاهترین زمان ممکن تبدیل به یک مینی سریال هفت قسمتی شد. هنرپیشههای مطرحی چون نیکول کیدمن، الکساندر اسکارسگارد و آدام اسکات در این سریال به ایفای نقش پرداختند.
«دروغهای کوچک بزرگ» اولین سریال نیکول کیدمن نیست. او اواخر دهه هشتاد میلادی در مینی سریالی با نام «بانکوک هیلتون» بازی کرده بود، اما بعد از سالها شهرت، حضور او در یک پروژه تلویزیونی این قدر خبرساز بود که خیلیها این سریال را با عنوان سریالی که نیکول کیدمن در آن ایفای نقش کرده است، میشناسند.
دقت و وسواسی که صرف ساخت این سریال شده، شبیه به دقت و وسواسی است که برای ساختن یک پروژه آبرومند سینمایی صرف میشد. بیشتر بازیهای سریال بازیهای درخشانی هستند. شاید تماشای سریال برای آقایان کمی مشکل باشد، چون مناسبهای میان شخصیتها زیادی زنانه است، اما تماشای این سریال برای خانمها بسیار لذتبخش خواهدبود. چیزی که سریال را ویژه می.کند، نحوه پرداخت قصه است.
ما در ابتدای داستان با یک قتل سر و کار داریم، اما نه میدانیم چه کسی کشته شده و نه میدانیم چه کسی قاتل است بعد با آدمهای حاضر در صحنه قتل آشنا میشویم و به بهانه مرور چند روز گذشته آنها، به زندگی تک تک آنها سرک میکشیم. بعد از مدتی دیگر برای ما مهم نیست که چه کسی کشته و چه کسی کشته شده است؛ در حقیقت تمام این آدم ها می توانند کشته شده باشند و تمام این آدم ها پتانسیل قاتل بودن را دارند و این همان چیزی است که داستان سریال را مهم می کند؛ این که در داستانی با طرح و توطئه جنایی دغدغه این قدر مهم می شود که مثلث قتل و قاتل و مقتول اهمیت خود را از دست می دهد و دقیقا به همین خاطر توصیه میکنم که فرصت تماشای این مینی سریال هفت قسمتی را از دست ندهید.
حتی اگر اهل تماشای سریال نیستید و این کار را وقت تلف کردن می دانید، این یکی را تماشا کنید. فرض کنید به تماشای یک فیلم سینمایی هفت ساعته نشسته اید؛ فیلمی که سازندگان آن با دقت و وسواس زیادی حواسشان را پی این داده اند که ماجرا از ریتم نیفتد و بازیگران این سریال یکی از بازی های ماندگار عمر هنری خودشان را ارائه کنند.
شما در این سریال با آن بخشی از ساختمان داستان های جنایی سر و کار دارید که در آثار قبلی با این حال و هوا کمتر به آن پرداخته شده است.
نویسنده: رامبد خانلری
پسندها...